salam yasi azizam merci az hamrahit bego ba che esmi linket konam khanomi? baz ham be man sar bezan... khoshhal misham movafagh bashi
نسترن
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1391 ساعت 06:53 ب.ظ
به ابر ها گفتم نبارید تا او بیاید .... وقتی که آمد آنقدر ببارید تا او بماند.....
نسترن
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1391 ساعت 07:03 ب.ظ
آنقدر دلم سنگین شده که دیگر مثل قدیم نمیتوانم وقتی دل خودم پر از خون باشد به حرفهای دل خون دیگری گوش فرا دهم . . . ای کاش کسی باش به سکوت حرفهایم گوش دهد
سلاااااااااااااام عزیز دلم... خوبی آجی جووووووووونم؟ عزیزم اسمت فکر نمیکنم تو پیوندای من باشه... ولی خوش حال میشم دوست گلی مثل تو داشته باشم... اگه دوست داشتی منو به اسم شقایق لینک کن و خبرم کن با چه اسمی لینکت کنم... منتظرماااا... عاششششششقتم... بوس بوسی
غریب است دوست داشتن . . . و عجیبتر از آن دوست داشته شدن . . . وقتی می دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد . . . به بازیش می گیریم . . . هر چه او عاشق تر . . . ما سرخوش تر . . . هر چه او دل نازک تر . . . ما بی رحم تر . . . تقصیر از ما نیست . . . تمامی قصه های عاشقانه اینگونه به گوشمان خوانده شده اند. .
این چه عشقی است که در دل دارم من از این عشق چه حاصل دارم می گیریزی زمن و در طلبت بازهم کوشش باطل دارم
علی اذرمهر
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1391 ساعت 06:12 ب.ظ
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد نخواست او به من خسته بی گمان برسد شکنجه بیشتر ازاین که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟!... رها کنی برود از دلت جداباشد به آنکه دوست ترش داشته, به آن برسد.. رها کنی بروند و دوتا پرنده شوند که هق هق تو مبادا به گوششان برسد خداکند که..نه! نفرین نمی کنم,نکند به آنکه عاشق او بوده ام زیان برسد........
سلام عزیزدلم ببخشید... آدرس وبت رو اشتباه لینک کرده بودم... ولی تصیحش کردم هستم خانومی... خوشحال میشم که بهم سر میزنی امشب شب آرزهاست... دعا فراموش نشه
التماس دعا خانومی
نسترن
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1391 ساعت 10:16 ب.ظ
امشب که شب آرزوهات واست از ته قلبم آرزو میکنم این غمهات رو همه آب دریا با خودش ببره ...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
salam yasi azizam
merci az hamrahit
bego ba che esmi linket konam khanomi?
baz ham be man sar bezan... khoshhal misham
movafagh bashi
به ابر ها گفتم نبارید تا او بیاید .... وقتی که آمد آنقدر ببارید تا او بماند.....
آنقدر دلم سنگین شده که دیگر مثل قدیم نمیتوانم وقتی دل خودم پر از خون باشد به حرفهای دل خون دیگری گوش فرا دهم . . . ای کاش کسی باش به سکوت حرفهایم گوش دهد
[لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][قلب][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند]
[لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][قلب][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند]
آقا اجازه! این دو سه خط را خودت بخوان!
قبل از هجوم سرزنش و حرف دیگران
آقا اجازه! پشت به من کرده قلبتان
دیگر نمی دهد به دلم روی خوش نشان!
قصدم گلایه نیست، اجازه! نه به خدا!
اصلا به این نوشته بگویید «داستان»
من خسته ام از آتش و از خاک، از زمین
از احتمال فاجعه، از آخرالزمان!
آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کویر
باران بیار و باز بباران از آسمان
اهل بهشت یا که جهنم؟ خودت بگو!
آقا اجازه! ما که نه در این و نه در آن!
«یک پای در جهنم و یک پای در بهشت»
یا زیر دستهای نجیب تو در امان!
آقا اجازه!............................
.......................................!
باشد! صبور می شوم اما تو لااقل
دستی برای من بده از دورها تکان...
آقا اجازه! خستهام از این همه فریب
از های و هوی مردم این شهر نانجیب
آقا اجازه! پنجرهها سنگ گشتهاند
دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب
آقا اجازه! باز به من طعنه میزنند
عاشق ندیدههای پر از نفرت رقیب
«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» میکنند
«فرهاد»های کینه پرست پر از فریب
آقا اجازه! «گندم» و «حوا» بهانه بود
«آدم» نمیشویم! بیا: ماجرای «سیب»!
باشد! سکوت میکنم اما خودت ببین ... !
آقا اجازه! منتظرند اینهمه غریب ....
[لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][قلب][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند]
[لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][قلب][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند]
[لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][قلب][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند]
[لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][قلب][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند]
ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن
یـا ایّهـا العــزیز! أبانـا! قــبول کن
آهی در این بساط به غیر از امید نیست
یـا نـاامیدمــان ننـمـا یـا، قـبـول کن
از یـاد بـرده ایم شمـا را پـدر! ولی
این کودک فراری خود را قبول کن
رسم کریم نیست که گلچین کند، کریم!
مـا را سَـوا نکـرده و یک جـا قـبول کن
گر بی نوا و پست و حقیریم و رو سیاه
اما به جــان حضرت زهـرا قبـول کن
گندم که نه، مقام شما بود لاجَرَم
رمز هبوط آدم و حوّا، قـبول کن
[لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][قلب][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند]
[لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][قلب][گل][لبخند][گل][لبخند][گل][لبخند]
" امیر قافله عشق "افتخار دارد تا نام زیبای
" औईलفرزند๛عشقऔईह "
را در پیوندهای خود داشته باشد.
[گل][لبخند][گل][گل][لبخند][گل][قلب][گل][لبخند][گل][گل][لبخند][گل]
یا علی مدد . . .
[گل][لبخند][گل][گل][لبخند][گل][قلب][گل][لبخند][گل][گل][لبخند][گل]
خوش باشی ومهربون.
[گل][لبخند][گل][گل][لبخند][گل][قلب][گل][لبخند][گل][گل][لبخند][گل]
آقا اجازه شعرت آقا اجازه بد نبود آقا اجازه
سلاااااااااااااام عزیز دلم...
خوبی آجی جووووووووونم؟
عزیزم اسمت فکر نمیکنم تو پیوندای من باشه...
ولی خوش حال میشم دوست گلی مثل تو داشته باشم...
اگه دوست داشتی منو به اسم شقایق لینک کن و خبرم کن با چه اسمی لینکت کنم...
منتظرماااا...
عاششششششقتم...
بوس بوسی
سلام زیبا نوشتی
salam
mer30
bazam biya
غریب است دوست داشتن . . .
و عجیبتر از آن دوست داشته شدن . . .
وقتی می دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد . . .
به بازیش می گیریم . . .
هر چه او عاشق تر . . .
ما سرخوش تر . . .
هر چه او دل نازک تر . . .
ما بی رحم تر . . .
تقصیر از ما نیست . . .
تمامی قصه های عاشقانه اینگونه به گوشمان خوانده شده اند. .
سلام.
ممنونم از لطفت.
یه بار دیگه آدرس رو از بالای صفحه وبم بطور کل کپی کن.
خوش باشی ومهربون.
این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
می گیریزی زمن و در طلبت
بازهم کوشش باطل دارم
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر ازاین که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟!...
رها کنی برود از دلت جداباشد
به آنکه دوست ترش داشته, به آن برسد..
رها کنی بروند و دوتا پرنده شوند
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خداکند که..نه! نفرین نمی کنم,نکند
به آنکه عاشق او بوده ام زیان برسد........
سلام عزیزدلم
ببخشید... آدرس وبت رو اشتباه لینک کرده بودم... ولی تصیحش کردم
هستم خانومی... خوشحال میشم که بهم سر میزنی
امشب شب آرزهاست... دعا فراموش نشه
التماس دعا خانومی
امشب که شب آرزوهات واست از ته قلبم آرزو میکنم این غمهات رو همه آب دریا با خودش ببره ...