خداحافظ

در چشم های من آ جر می چینیند

دیوار خانه تو!

هر روز بالاتر می ررود

خداحافظ گلرخ من!

تورا دیگرنخواهم دید

حالا که این را می نویسم

کارگرها سخت مشغول به کارند!

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:36 ب.ظ

من؛ تو را...
از پشت چشم هایِ بسته ام دیدم؛
... خوبی های تو را و لطف تو را.
بهار نارنج را به نسیم بسپار....

مهتاب یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:30 ب.ظ http://mahttab.blogsky.com

گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم
وقتی تو نیستی
چقدر دل تنگ می شوم گاهی خیلی زیاد...
و این دلتنگی می بردم تا ترس.
یک ترس دائمی که نکند این دلتنگی ها همیشگی بشود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد